حسرت

ساخت وبلاگ
شبی در حال مستی تکیه بر جای خدا کردمدر آن یک شب، خدایا! من عجایب کارها کردم جهان را روی هم کوبیدم، از نو ساختم گیتی ز خاک عالم کهنه، جهانی نو بنا کردم کشیدم بر زمین از عرش، دنیادار سابق را سخن واضح‌تر و بهتر بگویم، کودتا کردم خدا را بندهٔ خود کرده، خود گشتم خدای او خدایی با تسلط، هم به ارض و هم سما کردم میان آب شستم سر به سر برنامهٔ پیشین هر آن چیزی که از اول بود، نابود و فنا کردم نمودم هم بهشت و حسرت...ادامه مطلب
ما را در سایت حسرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegiiisamiiin بازدید : 41 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 21:06

به وب من خوش اومدیداین یه وب برای پر کردن تنهایی منه،هرچی بنظرم زیبا بیاد مینویسم ودلیل خاصی ندارم...کپی آزاد با ذکر منبعبراتون آرزو میکنم نگاهتون به زندگی قشنگ باشه...یاحق..........................................یاد من باشد فردا دم صبحجور دیگر باشمبد نگویم به هوا، آب ، زمینمهربان باشم، با مردم شهرو فراموش کنم، هر چه گذشتخانه ی دل، بتکانم ازغمو به دستمالی از جنس گذشت ،بزدا حسرت...ادامه مطلب
ما را در سایت حسرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegiiisamiiin بازدید : 38 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 0:36

یک نفر باید باشد کهبدون ترسِ ِ هیچگونه قضاوتی برایش همه چیز را تعریف کنیتمام حرف هایی که دارد آرام آرام درونت می گندد را به زبان بیاوریاز آن حرف هایی که شب ها موقع خواب به بی رحمانه ترین شکل ممکن به سرت هجوم می آورندو رسالتشان این است که خواب را از تو بگیرندحرف هایی که وسط قهقهه هم اگر یادشان بیوفتی لال می شوی!یک نفر که وقتی تو دهن باز کردی نگوید آره می دانم، اصلا یک نفر باشد که هیچ چیز نداندیک نف حسرت...ادامه مطلب
ما را در سایت حسرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegiiisamiiin بازدید : 38 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 0:36

دلگیرم...از چی..نمیدونم.این وبلاگ باز کردم برا دل خودم... چون اگه ننویسم دق میکنم. با نوشتن خودمو..دلمو...حسرتای زندگی مو اروم میکنم... بدجوری دلم لک زده برا خودم... برا خندیدنام..برا پوشیدن کفش کتونی و قدم زدن زیر بارون و خوردن بوی تازگی سبزه های پارک به مشامم... دلتنگی برا لاک زدنام... آرایش کردنام... بدجور دلتنگ خودمم...چه ارزوهایی تو زندگیم داشتم ولی گند زذه شد به همه ارزو هام و جوونیام... زند حسرت...ادامه مطلب
ما را در سایت حسرت دنبال می کنید

برچسب : دلتنگی, نویسنده : zendegiiisamiiin بازدید : 28 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 0:36

دلتنگم...

دلتنگتر از همیشه.. خیلی وقتا با خودم حرف میزنم ولی این حرف زدنا ارومم نمیکنه... ارومم نمیکنه که هیچ بدتر دلتنگ ترمم میکنه.. کاش یه ده سالی از عمرم پاک میشد. ده سالی که نزدیک بیست سال پیرم کرد. کاش خدا یه جایی از زندگی پاک کن میزاشت تا بتونیم سال هایی که دوست نداریم رو پاک کنیم...

از بس با خودم حرف زدم خودمم خسته شدم. چون هیچ جوابی نشنیدم...

بدترین قسمت زندگی اینه که یه اشتباهی رو دوبار تکرار میکنی. دوباره اعتماد میکنی.. دوباره فکر میکنی که میتونی بسازی.. ولی همش دروغه..

حسرت...
ما را در سایت حسرت دنبال می کنید

برچسب : دلتنگی, نویسنده : zendegiiisamiiin بازدید : 39 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 0:36

نمیدونم چند سالمه... نمیدونم چقدر زندگی کردم.. ولی میدونم نزدیک ده سال از عمرم رفته.. سال هایی که به بدترین شکل تجربه کردم و ین حماقت رو دوباره تکرار کردم. چقدر خوبه که ادم دلش از سنگ باشه و هیچی نفهمه و چقدر بده که یه نفر پیدا بشه تو زندگیت بهت امید بده..بهت بگه که میتونیم درست کنیم..برات گدشته رو میسازم ولی بدتر از همه ناامیدم کنه...چقدر خوبه که ادم دلتنگ و تو حسرت چیزی نباشه و چقدر بده که کسی ب حسرت...ادامه مطلب
ما را در سایت حسرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegiiisamiiin بازدید : 36 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 0:36